برگردم به روزهایی که از راه میرسیدم و قبل از درآوردن لباس مدرسه، میپرسیدم ناهار چی داریم؟ برگردم به روزهایی که پخش شدن کارتون دلخواهم، چشمامو برق مینداخت. برگردم به شبهایی که برای خوندن یک کتاب بیدار میموندم، و با پخش شدن ناگهانی یک آهنگ، از جا میپریدم. برگردم به روزگار قالبهای ساده سفید و مشکی، به اینترنت کارتی و اون صدای وصل شدن عجیبش، برگردم به روزهایی که دلها واقعا خوش بود. از سری فانتزی های منو مهدی...
کاسه محبتتان پر و کاسه صبرتان خالی...
پاییز فصل دلتنگی...
برگردم ,شدن ,روزهایی ,پخش ,یک ,مشکی، ,برگردم به ,روزهایی که ,به روزهایی ,پخش شدن ,ساده سفید
درباره این سایت