من کسی
مثل خودم را در زندگی ام نداشته ام و نمیدانم دلتنگ خودمشدن خوب است یا بد.
یا اصلا می شود دلتنگ کسی مثل من شد؟
فقط میدانم اگر کسی را داشتم که سرفصل آرزوهایش هستم ودغدغه ی بزرگش خوشحالی من است،
موقع رفتن حتما دو دل میشدم.
حتما سعی میکردم آینده بدون اورا تصور کنم.
کمی تردید میکردم و به فکر فرو میرفتم.
به بهانه هایی که قبلا داشته و اکنون ندارد فکر میکردم.
به سکوتش و آرامشی که ظاهرا دارد اما درونش پر از دلهره ینداشتنم است هم فکر میکردم.
من حتم دارم اگر کسی مثل خودم را داشتم،فکر همه ی این هارا میکردم و پای رفتنم لنگ میزد.
چون دلتنگ آن آدمی میشدم که من همه چیزش هستم.
لازم بود تو هم دم رفتن چمدانت را زمین بگذاری و برای یکثانیه با چشمان بسته به من و گذشته ای که با من داشتی فکر کنی.
شاید تصور نبودنم تن روحت را می لرزاند و دلت تنگ آدمی میشد که زمانی به او گفته بودی دوستت دارم .
کسی ,میکردم ,مثل ,فکر ,ام ,ی ,کسی مثل ,مثل خودم ,خودم را ,میکردم و ,فکر میکردم
درباره این سایت