محل تبلیغات شما
فکر کن یه تیر به پات خورده و وسط یه جنگل تنهایی، وقتی که شب می رسه و داری از سرما تلف میشی، اگه یکی پیدا شه و بخواد بهت پناه بده چیکار می کنی؟ درباره اصول اخلاقیش ازش سوال می پرسی؟ یا به خوشایند بودن رفتارش فکر می کنی؟ 
نه! به هیچی فکر نمی کنی، چیزی هم نمی پرسی، فقط می خوای هر جور که شده از اون مخمصه فرار کنی!
پس دیگه به من نگو اون کی بود که باهاش دوست شدی، نگو اون لیاقت تو رو نداشت، من داشتم از سرما می مردم، می فهمی؟ من تیر خورده بودم، اونم نه یکی، چند تا.

از سری فانتزی های منو مهدی...

کاسه محبتتان پر و کاسه صبرتان خالی...

پاییز فصل دلتنگی...

فکر ,اون ,تیر ,خورده ,نگو ,یه ,من تیر ,تیر خورده ,از سرما ,نگو اون ,کنی پس

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

calmtyrrlemit DVD فابریک - اسمارت آپشن smartoption rooitenmapho ⚫ amazingly world ⚫ فارسی پیام حقیقتی مجازی اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها مشاهیر و شخصیت های دزفول Janie's page فروشگاه اینترنتی